كساني كه با ديگران رو راست نيستند با خود نيز بدين گونه اند

اُرد بزرگ

داستان کوتاه قیمت دانش

شامگاه

مجموعه:داستان
تاریخ:1394/01/21

داستان کوتاه قیمت دانش

مهندسی بود که در تعمیر دستگاهای مکانیکی تبحرو تخصص خاصی داشت ،چند صباحی بعد از اعلام بازنشستگی در خانه خود مشغول مطالعه بود که از شرکت با او تماس گرفته و به او اطلاع دادند که یکی از دستگاههای چند میلیون دلاری از کار افتاده و تمامی زحمات مهندسین جهت پیدا کردن مشکل بی نتیجه مانده است لذااز او تقاضای کمک نموده اند. مهندس با کمال میل پذیرفت ، بعد از چند ساعت وارسی و جستجو بالاخره علت نقص دستگاه را فهمید و در همان نقطه باگچ ضربدری زد و گفت مشکل همین جاست ، قطعه معیوب  را جایگزین نمودند  ، دستگاه دوباره شروع به کار نمود .

حسابدار شرکت مبلغ درخواستی مهندس را جویا شد مهندس در نامه ای که به او داد نوشته شده بود مبلغ  دستمزد اینجانب ۵۰ هزار دلار می باشد ، یک دلار بابت پول یک قطعه گچ و ۴۹.۹۹۹ دلار بابت دانستن اینکه ضربدر را کجا باید زد.



منبع، پورتال آسمونی