. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند

مارتین لوتر‌کینگ

داستان مدیریت بحران

شامگاه

مجموعه:داستان
تاریخ:1393/03/04

شیر در جنگل

روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.
ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد.
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم. كافيست از تو سريعتر بدوم...
و اينگونه شد که شاخه اي از مديريت بنام مديريت بحران شکل گرفت!

http://par30story.blogfa.com/

موضوع غم انگيز در خصوص زندگى، كوتاه بودن آن نيست؛ بلكه غم انگيز آن است كه ما زندگى را خيلى دير شروع مى كنيم.

برتولت برشت