به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد.

چاردینی

پلیس و مرد اصفهانی

شامگاه

مجموعه:جک و طنز
تاریخ:1393/01/23

سرعت در بزرگراه

اصفهانیه توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کنه و ماشینش رو متوقف می کنه. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین !
یارو با لهجه ی غلیظ اصفهانی میگه :من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست کارتا ایناشم پیشی من نیست … راستیش من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق عقب. چاقوشم صندلی عقب گذاشتم. حالاوم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم که شوما منو گیریفتین …
مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو گزارش میده و در خواست کمک فوری می کنه؛ فرمانده ش هم بهش می گه که کاری نکنه تا اون خودشو برسونه
فرمانده خیلی سریع خودشو به محل می رسونه و به راننده اصفهانی می گه:
آقا گواهینامه ؟
اصفهانیه گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و به فرمانده می ده
فرمانده می گه آقا کارت ماشین ؟
اصفهانیه کارت ماشینو در میاره و می ده به فرمانده
فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی پیدا نکرده با عصبانیت دستور می ده تا راننده در صندوق عقب رو باز کنه
اصفهانیه در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست! فرمانده که حسابی گیج شده بود به اصفهانیه میگه: پس این مامور ما چی میگه ؟
اصفهانیه می گه: چه میدونم والا جناب سرهنگ. لابد الانم می خواد بگه من ۱۸۰ تا سرعت می رفتم !!

منبع:http://dastandastankotah.persianblog.ir

بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست

حضرت علی علیه‌السلام